دنیای کاغذی

می خواهم روی ابرها دراز بکشم حتی اگر آسمانِ کاغذی ام را به آتش بکشید / حرف های شخصیِ م.ح

دنیای کاغذی

می خواهم روی ابرها دراز بکشم حتی اگر آسمانِ کاغذی ام را به آتش بکشید / حرف های شخصیِ م.ح

...

 

ازون روز که رفتی


شدم یه ماهیِ مرده رو سطحِ این مرداب

شدم یه کافرِ مومن تو بهتِ این محراب


من پای خواب رفته ی این روزام

صدای قاصدک میپیچه تو گوشام


خیال می بستم که شاید از خاطره های جعلی من گذر کنی

نگاهی به حالِ خرابِ منو  خلوت این پیاده رو کنی


برای ابرهای دلم آسمون بشی

بیای و این دیوونه رو دیوونه تر کنی


ولی

تو رفتی و

دیگه، فرقی نیست بین روز های ابری و آفتابی

روزهای تقویم می زنن بیرون از وقتی که پاتو از رویاهام  بیرون  گذاشتی


 

 

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
dio یکشنبه 25 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:22 ب.ظ http://dio.blogfa.com

مگه میشه برای چیزی که حرف توش نیست حرف زد؟؟
خیلی قشنگ بود...!

dio شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 02:55 ب.ظ http://dio.blogfa.com

دیگه دلت نمیاد بنویسی و ما بخوانیم؟؟؟

دیو عزیز
دوست همیشگی
مرسی از حضورت
که قوت قلبیست
از پس این همه بی کسی
وقتی کلمات را یارای همراهی ام نیست
چشمان زیبایتان را چرا خدشه دار کنم؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد